سؤالی که اغلب در ذهن اکثر مدیران و سرپرستان مطرح است ، این است که چرا فلان کارمند آن کار را انجام می دهد؟ چرا اواینطور رفتار می کند ؟ چرا دیگری این عکس العمل را در کار نشان می دهد؟ و سؤالات فراوان دیگری در این راستا . واقعیت این است که آنچه مدیران و سرپرستان درباره علل رفتار خود و دیگران به آن معتقد هستند ، می توان تا حدود زیادی بر روابط آنها و کارکنانشان در سازمانها مؤثر باشد. لذا هدف از این مقاله بررسی و تجزیه و تحلیل واقعیتی است که متأسفانه اکثراً از نظر مدیران و سرپرستان حتی حاذق ، دور مانده و همواره در اداره امور منجر به بروز مشکلات عدیده ای می شود . وچون اغلب مشکل به خوبی درک نمی شود لذا اکثر مدیران در بیان مسأله ناتوان بوده و برای حل مشکل به بررسی و مطالعه معلولهایی می پردازند که به هیچ عنوان آنها را در رهیابی به هدف اصلی راهنمایی نمی کند.
گاهی وقات انسان می تواند علل اعمال و رفتار مردم را به طور قطعی مشخص کند. اما اغلب چنین قطعیتی وجود ندارد چون اطلاعات کافی برای درک علل اعمال و رفتار افراد در دست نیست . با این حال ، حتی اگر درباره علل رفتار دیگران یز اطلاعات کافی در دسترس نباشد می توان با استفاده از اطلاعاتی که رفتار را توجیه می کند به علل رفار آنان پی برد. غالباً درباره این گونه توجیه ها زیاد تفکر نمی شود ، اما خواه این توجیه ها مورد تحلیل واقع شود یا نه ، دلایلی که برای رفتار دیگران نسبت داده می شود در واکنشهای انسان نسبت به آنها تأثیر می گذارد . مدیران و سرپرستان بیشتر از سایرین علاقه به بررسی علل رفتارها دارند. در حقیقت نیاز برای توجیه رفتار دیگران در مدیران قوی تر است. زیرا قسمتی از کار آنها ارزیابی کار کارکنان است و یک تحلیل اشتباه احتمالاً اثرات زیان باری در کارآیی سازمان خواهد داشت.
دیگران قطع و به صورت منفعل عمل کنند . برای مدیران مفید و مهم است که درباره عواملی که در قضاوت آنها نسبت به دیگران و خودشان تأثیر دارد ، اطلاعات و آگاهی خود را افزایش دهند ، عواملی که در ادراک انسان از رفتار دیگران تأثیر دارد ، بوسیله شاخه ای از علم روانشناسی اجتماعی که به « نظریه اسناد » معروف است ، مشخص شده است . براساس مطالعاتی که انجام پذیرفته ، این واقعیت مشخص شده است که برداشتها و نگرش افراد از رفتار دیگران تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد . و دلایلی که افراد برای توجیه رفتار دیگران ارائه می دهند متأثر ازاین عوامل متعدد است.
آنچه که مدیر باید متصور شود این است که فرض کند رفتار کارکنان ( و یا حتی رفتار اعضاء خانواده خود) منتج از خصوصیات شخصی آنها است ، مثل ویژگیهای فردی ، مهارتها و تلاشهای شخصی ، ویا ناشی از خصوصیات موقعیت بیرونی و اجتماعی آنها است ، مثل وجود پاداشها و تنبیه ا ، صعودت کار و شانس افراد . درهر حال ویژگیهای فردی و خصوصیات موقعیتی و اجتماعی افراد را میتوان به دو دسته تقسیم نمود : ویژگیهای با ثبات مثل توانایی و صعودت کار و ویژگیهای بی ثبات مثل تلاش و شانس افراد . منتهی اهمیت موضوع دراین تقسیم بندی دراین است که هم به فرایند های نظریه اسناد و هم به عواملی که در این نظریه مؤثر است ( یعنی علل نسبت دادنها و قضاوتها ) توجه نمود.